تنها
مـــیخـــواهــــم…
این راهی که من و تو آمده ایم را…
از ابتدا ویران کنم…
تا هیچ کس …
به اینجایی که ما رسیده ایم …
نــــــــــــــــرسد !

مـــیخـــواهــــم…
این راهی که من و تو آمده ایم را…
از ابتدا ویران کنم…
تا هیچ کس …
به اینجایی که ما رسیده ایم …
نــــــــــــــــرسد !
در دادگاه عشق قسمم قلبم بود، وكيلم دلم بود
و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان
قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن
تو اعلام كرد پس محكوم شدم به تنهايي و مرگ
كنار چوبه ي دار از من خواستند تا آخرين خواسته ام را بگويم
و من گفتم به تو بگويند:
دوستت دارم